بیست و سومین شماره ی ماهنامه ی « ساحل دریا » به زودی منتشر می شود. از میان مطالب منتشره در آن سخن مدیر مسوول نشریه ی « ساحل دریا » شماره ی 23 ؛ مرداد ماه ماه 1392 تقدیم خوانندگان می شود:
انتخاب سخت
این روزها در هر کوی و برزنی ، در هر شهر کوچک و بزرگی ، آن هائی که سرشان درد می کند !! پرسششان این است؟ انتخاب شورائیان منتخب ما کیست؟ بومی است یا غیر بومی ؟ متعهد و متخصص است یا نه؟ مجرب و توانمند است یا نه؟
مردم در یک کلام می خواهند مشکلاتشان حل شود و برخی نیز فقط در این فکرند که مشکل خودشان حل شود!!
آن سو تر شورائیان دغدغه های دیگری دارند. آن ها در زمان انتخابات از روی تامل و گاهی نیز از سر اجبار و برای جلب آرا حرف هائی زده اند که بنا بر ماندن و عمل کردن آن حداقل انتظارشان از خودشان است. آن ها در این جمع چند نفره دارای تناقضاتی نیز هستند. این که با اشاره به عدم تفاهم پیش از انتخابات و فقدان تشکییل یک گروه ائتلافی ؛ اینک چند نفر با فکر ، ایده ، سلیقه ، برنامه و مهم تر با وعده های مختلف دنبال یک نفرند تا بتواند همه ی آرزوهای نانوشته ی ان ها را نیز برآورده کند.
می گویند « جمع نقیضین محال است » اما نقیض این فرضیه در شوراهای شهر و روستا موج می زند و قابل اثبات است. ! حال به استناد به صغرا و کبرای این فرضیه اگر نتیجه ای مطلوب و موثر اخذ شود ، خود می تواند فرضی محال باشد.
اما وظیفه ی رسانه ای حکم می کند که برای کمک به شورائیان چند نکته ی اساسی برای انتخاب درست ؛ در معرض عموم قرار گیرد. شاید سنجه و معیاری برای محک شروط زیر نباشد و یا سخت قابل حصول باشد ؛ اما می تواند دست مایه ای برای انتخاب درست باشد.
مدیریت کارآمد ، تجربه ی مرتبط ، تعهد ، تخصص ، مسوولیت پذیری ، شناخت محیط و زیر مجموعه ی آتی تحت مدیریت ، داشتن و ارایه ی برنامه های کوتاه ، میان و بلند مدت و تقویم کاری برای رسیدن به این برنامه ها ، شیوه های اجرائی و عملگرائی ، میزان تعهد به قانون و شورا پذیری اصول و قوائد ، نحوه ی ارتباط با ارباب رجوع ، سرمایه گذاران و شهروندان و ...
گزینه های پیش روی شورائیان به یقین نمی تواند همه ی این اوصاف در او جمع باشد ، اما داشتن حد اقلی از این داده ها به مدیریت بهتر و کار آمد تر کمک شایان توجهی خواهد کرد.
آن چه مسلم است نظارت بر عملکرد منتخبشان در راس همه ی امور است و با انتخاب و رها کردن منتخب به حال خود ، مسوولیت از آن ها سلب نخواهد شد.
و سر انجام این که به مانند ضرب المثلی که می گوید « شخصی نام پسر خود را رستم گذاشت و می ترسید او را صدا بزند » نباشند و گزینه ای را انتخاب کنند که توان بازخواست از او را داشته باشند.