نجات معجزه آسای کودک 4 ساله

لگا آخرین روستای دهستان زیبای جنت رودبار رامسر در فاصله حدود 100 کیلومتری رامسراست ،روستایی با مردمانی خونگرم ،صمیمی و مهمان نواز ،با علیرضا و علی لاکتراشی از دوستان با محبت و مهربان همسفر می شویم،به هرکه می گفتیم عازم لگا هستیم ،تاکید می کردند مواظب جاده خطرناکش باشید،خدا راشکر هوا آفتابی بود،وقتی با مشقات فراوان خود را با سلام و صلوات به این روستا می رسانی در می یابی که رد پای خدمات دولت در آخرین نقطه نمایان و برجسته است،احداث جاده ،برقرسانی ،پوشش تلفن (ایرانسل)اما این پایان کار نیست ،باید رفت و دید که به تعبیر اهالی روستا 10 کیلومتری جاده مرگ دارد،جاده ایی با عرض کم ،آن پایین ها را که نگاه می کنی ترس وجودت را فرا می گیرد ،دو ماشین با این عرض کم به زور همدیگر را رد می دهند،در مواقع بارندگی و مه گرفتگی که واقعا خطرناک است،اهالی ناسپاس نیستند می گویند دست مسولان طی این سال ها درد نکند کارهای زیادی صورت گرفته است،روستای لاکتراشان تنکابن نیز از همین مسیر تردد دارندو با هم مراوده ،مردمان این مناطق سخت کوش اند،قدم به قدم پرورش زنبور عسل و سراگاه های دام و تولیدات فراوان لبنی و کشاورزی ،براستی اینها خادمان اصلی در سال جهاد اقتصادی اند اما باید در کنار این همه زیرساخت های مناسب خواسته های حداقلی آنان فراهم آید،عرض جاده مرگ کمی پهن تر شود همین ،در ر راه رسیدن به لگا با طی مسافت چندین ساعته ،متوجه حضور اهالی بودیم که نگاهشان به ته دره بود ،کمی دقیق شدم و صحنه دلخراشی را دیدم لاشه خودروی پیکان وانت واژگون شده  ومعجزه نجان یک کودک 4 ساله ،یاسین لاکتراشی دقایقی بعد از سقوط این خودرو به محل حادثه رسیده و می گوید،ساعت 14 روز عید فطر بود،این خودرو نزدیکی روستا به ته دره سقوط می نماید،هوا بارانی و جاده مرگ لغزنده، شعبان و بهرام اشکور قربانی حدود 30 سال به همراه پسر 4 ساله مواجه با یک حادثه و تراژدی تلخ می شوند،دو برادر جان می سپارندو کودک 4 ساله که زیر داشبورد جا ماده بوده نجات می یابد و خود را به بالا جاده می رساند و می گوید با با و عمویم مردند همین،اهالی خود را به سر صحنه می رسانند،سلیمان لاکتراشی از اهالی روستا نیز می گوید،بهرام که سرش به صخره های سنگ برخورد کرده بود در دم جان می سپارد اما شعبان برادرش زنده بود اما در کمال نا باوری او هم جان می دهد،اهالی می گویند از مسولان ذیربط می خواهیم که این جاده کمی تعریض شود تا شاهد حوادث تلخ و خون بار نباشیم همین ،اهالی روستا می گفتند گریه های آن کودک 4 ساله در کنار جنازه های پدر و عمو در روز عید فطر دل هر انسانی را به درد می آورد آقای مسول و عضو  شوراهمین.

با روحیه ای غمگین اهالی ما را به میدان گاهی بین روستای لگا و لاکتراشان می برند ،بار لبنیات تولیدی با طی مسافت چند ساعته توسط چهار پا سه شنبه ها اینجا آورده می شود تا به بازارهای هفتگی محلی برده و به فروش رسانده شود و از این طرف هم اقلام و مواد مورد نیاز روزانه را بار چهارپا نموده و چقدر زندگی اینجا جریان دارد،به روستا بر می گردیم برای خداحافظی آنها می گویند مسولان بهداشتی اینجا کم سر می زنند مدتهاست نیامده اند و ما محروم از شبکه های تلویزیونی هستیم اما خواسته ما را به گوش مسولان برسانید این جاده مرگ را عریض تر نمایند با آنها خداحافظی می کنیم اما صحنه مرگ دو برادر همواره در ذهن مان است وداستان تلخ  گریه های کودک 4 ساله در میان اجساد ،براستی که روستای لگا نیازمند توجه و عنایت است.

                                عباس احمدی ماچیانی/خبرنگار