ابوذر باقر سلیمی کارشناس ارشد تهیه کنندگی صدا و سیما
بحرانی که با بارش برف در بهمن امسال در غرب مازندران به وجود آمد نشان داد دستگاه های اجرایی شهرستانی و استانی یا در آمادگی کامل برای مقابله با آن به سر نمی بردند و یا امکانات و محدودیت هایی درون سیستمی امکان خدمت رسانی بهتر به مردم غرب مازندران را از آن ها سلب کرده بود. یکی از دستگاه هایی که در برف اخیر نتوانست از انجام ماموریت های محوله ی خود برآید صداوسیمای مرکز استان مازندران ـ شبکه تبرستان ـ بود که نتوانست خبرها ، آلام و مشقت هایی مردم را با سرعت ، دقت و صحت و براساس رسالت و ماموریت هایش منتشر سازد.
سرعت در انتشار اخبار را "مسدود شدن راه های مواصلاتی بین شهری" از او سلب نموده بود و رسانه ای که هنوز به مانند دهه های پیشین اصرار دارد خبرها را از خبرنگار آزاد خود در شهرستان ها با تاخیری چند ساعته و گاهی چند روزه با استفاده از نوار و نه با استفاده از اینترنت و فیبر نوری دریافت کند از پرداختن به برف منطقه نه به دلخواه و سیاست های خویش بلکه توسط یک عامل بیرونی به نام برف بازبماند. صحت اخبار با نشان دادن تصاویر شهرها و روستاهای گرفتار در برف به دست می آید که آن فرصت هم از دست رفت و در نهایت نبودن برق و آب از یک طرف و نبودن اخبار بحران برف در رسانه های محلی و ملی از سوی دیگر مردم منطقه را در آن چند روزه بحران ؛ به فراموش شدگانی مبدل ساخت.
مدیرکل صدا و سیمای مازندران هم به همین بهانه برای روز جمعه دوم اسفند در چالوس درنشست هم اندیشی با مدیران و نمایندگان غرب استان شرکت نمود و در نهایت تصمیم بر آن شد که صدا و سیمای مازندران از سال 93 ، درهفته "دو ساعت" برنامه تلویزیونی از غرب استان تهیه و پخش نماید و فرماندار چالوس هم از اختصاص 300 میلیون تومان اعتبار برای ساخت استودیو در چالوس خبر داد.
در نگاه اول همه موارد درست جلوه می نماید و نوید از یک بازی « برد ـ برد » می دهد و همه افراد از نتیجه به دست آمده از آن جلسه خشنود و خرسند بیرون آمده اند و حتی شاید بعضی از افراد حاضر در جلسه سرود فتح هم سروده اند که بالاخره صدا و سیمای استان به یکی از خواسته های ایشان تمکین نمود اما اگر کمی از مقدمه موضوع دور شویم دریافت می شود که این خوشحالی تداومی نخواهد داشت و به قول حضرت حافظ که "عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکل ها" و پس از انجام چند ماه اولیه و در مرحله اجرا این توافق است که مشکلاتی عیان خواهند شد که کل داستان را تحت تاثیر قرار می دهد و مسیر آن را تغییر می دهد و آن را به بایگانی می سپارد و تازه آن هنگام است که به این نتیجه می رسیم که " درغلتان را دادیم و آب نبات گرفتیم ".
بی گمان نقش ضعیف رسانه استانی در برف بهمن ، مدیرکل آن را نه در موضعی بالا بلکه در موضعی قرار داده بود که آماده دادن هر نوع امتیاز از جانب آن رسانه به شهرهای غرب استان در جلسه هم اندیشی بود اما این فرصت به آسانی از دست رفت و حتی شخص ایشان هم گمان نمی برد با دادن آب نبات هایی این چنینی و با دست پر به ساری برگردد. چرا می گویم آب نبات چون وقتی"وعده تولید و پخش دو ساعت برنامه از غرب استان در سال 93 " داده شده :
1 چرا تاکنون این اقدام از سوی صداو سیمای مازندران صورت نگرفته بود و چرا در چنین موقعی ایشان به فکر ساخت چنین برنامه ای افتاده اند؟
2 با آرزوی تداوم طول مدیریت حمیدی ؛ چه تضمینی است که مدیرکل پس از ایشان راه ایشان را ادامه دهد و دستور به توقف برنامه فوق الذکر ندهد؟
3 چه کسانی تولید برنامه را بر عهده خواهند گرفت؟ عوامل صدا و سیمای مازندران یا هنرمندان شهرستان های غرب مازندران که هر کدام از این ها دارای مسایل مبتلابه خود هستند. درباره ی تهیه کنندگان مرکز مازندران که وضع تغییری نیافته و امروزه اینان به مانند توریست به غرب مازندران سفر می کنند البته تهیه کنندگان مشکلاتی نظیر دوری راه تا رامسر ، کافی نبودن برآورد برنامه و... را دلیل عمده این کار می دانند که در جای خود استدلال های منطقی است. درباره ی هنرمندان شهرستانی آیا هنرمندی یافت می شود که سیاست ها و استانداردهای برنامه سازی صدا و سیما را بداند؟ اگر یافت می شود نحوه ی همکاری او چگونه خواهد بود ؟!! و ... . از این دست دلیل می توان بی شمار ارائه نمود.
4 صدا و سیمای مازندران تا چه زمانی می خواهد تولید این برنامه را ادامه دهد؟! آیا وقتی آب از آسیاب ها افتاد و اذهان، برف را به فراموشی سپردند به تدریج این برنامه هم به محاق خواهد رفت؟ و در نهایت با وضعیت مالی که صدا و سیمای استانی با آن دست و پنجه نرم می کند و زیاد تعریفی هم ندارد آیا قرار است صدا و سیمای ماندران کل هزینه تولید برنامه را بپردازد یا با مشارکت فرمانداری های شهرهای غرب استان این برنامه تولید می شود؟!!
و در باب ساخت استودیو در چالوس:
تجربه ساخت دفاتر خبری در شهرستان ها در استان های مختلف ما را به این نتیجه می رساند که این دفاتر بیشتر نقش تزیینی ، رفاهی و خوابگاهی را دارند تا تولیدی و استفاده نمودن از آن ها برای تولید و پخش برنامه ها و خبرهای مختلف.پس از چندی این استودیو هم به سرنوشت آن دفاتر خبری دچار خواهد شد و بعد از مدتی بلا استفاده خواهد شد و این داستان غم انگیز دوباره تکرار خواهد شد. باز هم اینجا این سوال پیش می آید که هدف از ساخت استودیو در چالوس چیست؟ آیا شبکه تبرستان در نظر دارد بعضی از برنامه های خود را از این استودیو برای بینندگان خود پخش نماید؟! و چه کاربردی از این استودیو برای مدیران و سیاست گذاران شبکه تبرستان متصور است؟
تمام آن چه مصوب شد برنامه های کوتاه مدت و بیشتر نقش مسکن را دارد نه برنامه دراز مدت و راه کار دایمی . برای حل این نقصان باید به فکر رسانه غرب استان بود و آن هم می تواند حداقل یک رادیو باشد آن هم " رادیو دریا ". رسانه ای که هم امکانات سخت افزاری آن در چالوس موجود است و هم به نسبت رسانه های دیگر ارزان و به راحتی قابل دسترسی است و دورترین منطقه استان را می تواند به راحتی تحت پوشش خود درآورد .
از لحاظ قوانین داخلی صداوسیما این کار برای اولین بار نیست که تجربه می شود که یک استان دارای دو رادیو یا دو تلویزیون استانی باشد. برای مثال استان آذربایجان غربی دارای صداوسیمای مرکز اورمیه و مهاباد ، صداوسیمای استان خوزستان داری دو صدا و سیمای اهواز و آبادان است.
به جای صرف وقت و هزینه برای راه کارهای کوتاه مدت به فکر طرح نو و دایمی یعنی راه اندازی " رادیو دریا " باشید رسانه ای که همدم روزهای خوشی و همراه ایام سختی است.
این حریفان، در شبِ عشرت مرا یارند و بس
روزِ محنت آن که میآید به کارِ من تویی